خونریزی معده در بیمار نقاش - -خاطره پزشکی
نوشته : دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه
ویراستاران : سیمین گله بان - فریده گل افشان
آن روز 24 ساعته کشیک بخش داخلی بودم . انترن بخش داخلی بودن لذت ، هیجان و اضطراب خاصی داشت . اکثر بیماران این بخش بد حال می باشند . آن روز من فقط یک مریض داشتم وآن هم مریض جوانی که ظاهرا مشکل خاصی هم نداشت . پرونده اولیه بیمار را مطالعه کردم دیدم بیمار به خاطر خونریزی معده دستور بستری گرفته است . بیماربسیار آرام بود و با همراهان خود خوش وبش می کرد . بالای سر بیمار آمدم و بعد از احوال پرسی ، پرسیدم : به چه علت به بیمارستان آمده اید ؟! با خنده جواب داد : دیشب سرم درد می کرد و به درمان جواب نمی داد ، 4 تا آسپرین 500 میلی گرم یک جا خوردم ، بعداً دچار درد معده شدید همراه با مدفوع قیری رنگ شدم ، به همین خاطر مرا بستری کردند. بیمار ادامه نمی دانم چرا به خاطر یک مسئله جزیی باید بستری شوم ؟ گفتند که باید بستری شوم. به بیمار گفتم : نه تنها مورد شما بسیار مهم است بلکه اولین کاری که باید بکنم فرو کردن یک شلنگ به داخل معده از طریق سوراخ معده می باشد که بایستی حتما به انجام آن رضایت بدی. بعد از معاینه مطمئن شدم که بیمار مدفوع قیری دارد که ما در پزشکی به آن ملنا می گویم . مدفوع سیاه بدبو ودرد آور و براق حاکی از خونریزی از سیستم فوقانی دستگاه گوارش بوده وخطرناک می باشد . آن فرد آقای 24 ساله و چاق وکارش نقاشی روی پارچه و تابلو بود . آرام آرام به او فهماندم که لوله معده رامیخواهم بگذارم تا معده اش را شستشو دهم ،اول قبول نمی کرد مخصوصاً اینکه با دیدن لوله یک متری بیشتر ترسیده بود . به هر مصیبتی که بود بعد از چندین بار توضیح ،خواهش ، تمنّا و نهایتاً تهدید لوله را گذاشتم !!. آن موقع ها نه تنها پزشک متخصص بلکه پزشک عمومی هم کم داشتیم ،لذا من بودم وخدایم و چند تا از پرستاران که انصافاً در آن بخش در شرایط بسیار سختی با جان و دل کار می کردند .با این که شستشو معده می دادم خونریزی معده بیمار اصلاً کاهش نمی یافت . به طوری که بعد از تماس با آنکال متخصص داخلی مجبور به ترانسفوزیون خون شدیم . از شانس آن روز به جزاین بیمار مریض بستری دیگری نداشتم ولی همین یک بیمار پدرم را در آورد . کم کم احساس ترس وجود بیمار را فرا گرفته بود . مجبور شدم برای کاهش اضطراب بیمار در حین شستشو با او در رابطه با کارش سوال کنم و به نوعی سرش را مشغول کنم. متاسفانه به فردی که بیمار را باید آندوسکوپی اورژانس می کرد دسترسی نداشتیم و من مجبور بودم مرتباًبالای سر بیمار باشم. بالاخره بیماری که ساعت 8 صبح آمده بود ساعت 23 شب با هزار تماس تلفنی به انکال اندوسکوپی و هزار خواهش وتمنا به بیمار آندوسکوپی انجام شد . چون در مورد این بیماربیسار اذیت شده بودم من نیز همراه بیماربه اتاق آندوسکوپی رفتم ولی آنچه استاد آندوسکوپی زیر آندوسکوپی نشانم داد باورم نشد تمامی دیواره های معده همچون سقفی که دارای هزاران سوراخ بوده، داشت خونریزی می کرد ومشخص شد علت اینکه مریض چرا دچار خونریزی شدید بوده را با چشم خود دیدم . مخصوصاً این که نتیجه یک بی احتیاطی بیمار را که به علت عدم آگاهی از عوارض قرصی مثل آسپرین که 4 عدد ازآن رایکجا به خاطره سرماخوردگی خورده بود آنرانیز مشاهده کردم . نهایتاً بیمار ساعت 2 شب به اتاق عمل رفت و عمل بیلیروت دو روی معده اش انجام شد و قسمت اعظم معده اش را در آوردند . بیمار بعد از چند روز استراحت در بیمارستان مرخص و الان جزء بهترین دوستانم می باشد و همیشه می گوید آسپرین قرص خوبی نیست ولی یک خوبی دارد که دوست خوب برای آدم پیدا می کند !!. آنچه باید در آخر داستان توصیه کنم عدم مصرف خودسرانه دارو و بدون تجویز دارو توسط پزشک میباشد کمااینکه این بیمار من این بار نجات یافت ولی روزی نیست که فوتی در این رابطه نداشته باشیم .
WEST AZARBIJAN URMIA--Dr.RAHMAT SOKHANI